زندگی نامه افراد موفق

زندگی نامه حافظ شیرازی غزلسرای نامدار ایرانی

زندگی نامه حافظ شیرازی عارف ، شاعر و یکی از بهترین غزلسرایان ایرانی که اکنون به عنوان یکی از تأثیرگذارترین شاعران پارسی در تمام دوران مورد احترام است را در این مقاله از سایت انیشتن بررسی می کنیم.

حافظ کیست و در چه قرنی می زیست ؟

خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی فرزند بها الدین در فاصله سالهای 1310 تا 1337 میلادی یا 712 تا 727 هجری قمری در شهر شیراز در ایران امروزی به دنیا آمد.پدر و مادرش اهل کازرون ( استان فارس ) بودند ،او دو برادر بزرگتر داشت.

حافظ را امروزه عمدتاً به خاطر اشعار غنایی اش که در غزلیات شعری دشوار و منحصر به فرد فارسی سروده شده، به یاد می آورند. پیش از حافظ، غزل عمدتاً برای سرودن سرودهای جشن شراب و لذت های زمینی استفاده می شد. حافظ با استفاده از نمادهای سهام شراب و لذت به عنوان استعاره برای تجربه معنوی، شکل را متحول کرد.

میان متنی
متن

حافظ تأثیرگذارترین شاعر فارسی تمام دوران است،آثار او به زبان‌ های بی‌ شماری ترجمه شده است. حافظ در ایران، با وجود اینکه آثار او نزدیک به 700 سال قدمت دارد، همچنان محبوبیت بسیار زیادی دارد.

گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد

شرحی بر زندگی نامه حافظ شیرازی

زندگی نامه حافظ شیرازی

اطلاعات موثق بسیار کمی از زندگی حافظ، به ویژه دوران اولیه آن در دست است. تعداد زیادی حکایت کم و بیش اسطوره ای وجود دارد. از روی اشعار او قضاوت می‌ کنیم، او باید تحصیلات خوبی داشته باشد یا در عوض ابزاری برای تربیت خود پیدا کرده باشد.

در زندگی نامه حافظ شیرازی آمده است که پدرش بهاء الدین تاجر زغال سنگ بوده که در کودکی حافظ درگذشت و او و مادرش را با بدهی های زیادی تنها گذاشت. می گویند حافظ در نوجوانی در نانوایی کار می کرد اما بعدها در بزرگسالی شهرت او باعث شده بود که حاکمان با او مراوده داشته باشند.

احتمالا به نظر می رسد که با عطار شیرازی عالمی ملاقات کرده و شاگرد او شده باشد. گفته می شود وی بعدها در دربار ابواسحاق شاعر شد و در زادگاهش شهرت و نفوذ یافت. ممکن است حافظ در این زمان به مقام معلمی در یک مدرسه قرآنی دست یافته باشد.

مبارز مظفر در اوایل سی سالگی شیراز را به تصرف خود درآورد و به نظر می رسد حافظ را از مقام خود برکنار کرده بود. حافظ ظاهراً پس از تلاش شاه شجاع برای بازپس گیری تاج و تخت، برای مدت کوتاهی موقعیت خود را به دست آورد. اما اندکی بعد، حافظ مجبور به تبعید خودخواسته شد، زمانی که رقبا و شخصیت های مذهبی مورد انتقاد او شروع به تهمت زدن به او کردند. یکی دیگر از دلایل احتمالی رسوایی او ممکن است رابطه عاشقانه او با یک زن زیبای ترک به نام شاه نبات باشد که حافظ چند شعر عاشقانه درباره او سروده است. حافظ برای امنیت خود از شیراز به اصفهان و یزد گریخت.

حافظ در سن پنجاه و دو سالگی بار دیگر موقعیت خود را در دربار بازیافت و احتمالاً از شاه شجاع دعوت نامه شخصی دریافت کرد و از او خواست که بازگردد. او پس از مرگ شاه شجاع، زمانی که تامرلنگ به سلطنت رسید، جایگاه محکم تری به دست آورد.

عموماً اعتقاد بر این است که حافظ در سن 69 سالگی درگذشت. آرامگاه او در باغ مصلی شیراز، ایران قرار دارد و همچنان یک مقصد گردشگری محبوب است و هر ساله میلیون‌ ها ایرانی و سایر بازدیدکنندگان به زیارت آرامگاه حافظ می‌ روند.

حافظ بر خلاف بسیاری از هنرمندان در زمان حیات خود به شهرت و ثروت فراوانی دست یافت.

چرا به حافظ ، حافظ می گویند ؟

او در جوانی چهارده تفسیر از قرآن را حفظ کرد و به همین دلیل لقب حافظ را برای او به ارمغان آورد.می گویند حافظ با گوش دادن به تلاوت های پدرش، در سنین کودکی (در واقع کلمه حافظ همین است) کار فراگیری قرآن را از روی قلب انجام داده بود. در همان زمان گفته می شود که حافظ آثار جلال الدین محمد رومی، سعدی، فرید الدین ،عطار ، مولانا و نظامی را از حفظ نموده است .

القاب حافظ

بعضي از القاب او به غير از حافظ  لسان الغيب و ترجمان الاسرار كه از همه مشهورتر و معروفتر است و القاب ديگري مانند ملك الفضلاء ، بلبل شيراز ، كاشف الحقايق ، محذوب سالك ، ترجمان الحقيقه ، خواجه عرفان ، خواجه شيراز ، شكرزبان ، شكر لب ، فخرالمتكلمين و خود حافظ در اشعارش خود را به نام هاي شيرين سخن ، خوش لهجه ، غزل خوان ، خوش آواز ، خوشگو ، خوش كلام ، پشمينه پوس ، خلوت نشين و در آخر محمدبن محمدبن محمد الملقب به شمس حافظ شيرازي ناميده است.

ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند
دولت احمدی و معجزه سبحانی

جلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

ازدواج حافظ

بر اساس زندگی نامه حافظ شیرازی ، او در دهه بیست و چند سالگی ازدواج کرد، و همچنان عشق خود را به شاه نبات به عنوان مظهر زیبایی خالق او ادامه داد.

حافظ در حالی که هنوز در نانوایی کار می کرد، نان را به محله ای از ثروتمندان شهر رساند و شاخ نبات، زن جوانی با زیبایی باورنکردنی را دید. بسیاری از اشعار او خطاب به شاه نبات است.

حافظ برای رسیدن به معشوقش چهل شبانه روز بر سر مزار باباکوهی شب زنده داری نمود و دعا کرد. سپس به وصال یار رسید و با شاخ نبات ازدواج کرد. حاصل ازدواجشان یک فرزند بود. پس از موفقیت به این امر، با عطار آشنا شد و شاگرد او شد.

عده ای بر این باور هستند که نام همسر حافظ نسرین بوده است و حافظ شیرین زبانی معشوقش را به شاخ نبات تشبیه کرده است.

آثار حافظ

حافظ در زمان حیاتش در سراسر جهان اسلام مورد تحسین قرار گرفت و شاعران فارسی زبان دیگر از آثار او تقلید کردند و از بغداد تا هند حمایت کردند. او امروزه محبوب ترین شاعر ایران است. کتابخانه های بسیاری از کشورهای دیگر به جز ایران مانند آذربایجان، ارمنستان و گرجستان حاوی دیوان او هستند.

مدت‌ها بعد، آثار حافظ بر نویسندگان غربی مانند ثورو، گوته، و رالف والدو امرسون اثر گذاشت که دومی از او به عنوان «شاعر شاعر» یاد می‌ کند. آثار او برای اولین بار در سال 1771 توسط ویلیام جونز به انگلیسی ترجمه شد.

از آثار گردآوری شده او (یا دیوان) نسخه قطعی وجود ندارد. چاپ ها از 573 تا 994 شعر متفاوت است. در ایران و افغانستان، آثار گردآوری شده او به عنوان کمکی برای فال گیری مردمی مورد استفاده قرار گرفته است.

تنها از دهه 1940 تلاش‌های علمی مستمری  توسط مسعود فرزاد، قاسم غنی و دیگران در ایران  برای احراز اعتبار آثار او و حذف خطاهای ارائه‌ شده توسط نسخه‌ برداران و سانسورگران بعدی صورت گرفته است. با این حال، اعتبار چنین کاری مورد تردید قرار گرفته است و به قول حافظ پژوه ایرج بشیری امید کمی [در ایران] به دیوانی معتبر باقی مانده است.

دیوان حافظ حدود 500 غزل، 42 رباعی و چند قصیده می باشد که در مدت 50 سال سروده شده است. حافظ تنها زمانی سروده بود که از الهام الهی برخوردار بود و به همین دلیل سالانه به طور متوسط ​​تنها حدود 10 غزل می گفت. تمرکز او سرودن شعر شایسته معشوق بود.

گردآورنده دیوان حافظ شعر خود را سروده است. محمد گلندام که مقدمه‌ ای بر تألیف او نیز نوشته است، آن را در سال 813 هجری قمری یا 1410 میلادی، یعنی حدود 21 تا 22 سال پس از مرگ حافظ به پایان رساند.

همچنین یکی دیگر از کسانی که شعر حافظ را گردآوری نمود، یکی از شاگردان جوان او سید قاسم انوار است که 569 غزل منسوب به حافظ را گردآوری کرده است. وی در سال 1431 درگذشت. حدود 42-43 سال پس از مرگ حافظ.

نمونه ای از اشعار حافظ

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

ای که از کوچه معشوقه ما می‌گذری
بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
جانب عشق عزیز است فرومگذارش

صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش

دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش

******

ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم…

******

شعر حافظ درباره خدا

هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد

خداش در همه حال از بلا نگه دارد

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

که آشنا سخن آشنا نگه دارد

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای

فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان

نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی

ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد

چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت

ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد

سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری

که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد

غبار راهگذارت کجاست تا حافظ

به یادگار نسیم صبا نگه دارد

مجادله شعرا بر سر شعر حافظ

حافظ :

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

صائب در جواب حافظ :


هر آن کس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را


اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

شهریار در جواب هر دو :


هر آن کس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دل ها را

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را

رند تبریزی هم در پاسخ حافظ ، صائب و شهریار :


اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

بهایش هم بباید او ببخشد کل دنیا را

 مگر من مغز خر خوردم در این آشفته بازاری

 که او دل را بدست آرد، ببخشم من بخارا را

 نه چون صائب ببخشم من سر و دست و تن و پا را

 نه من آن شهریارانم ببخشم روح و اجزا را

 که این دل در وجود ما خدا دارد که می ارزد

 هزاران ترک شیراز و هزاران عشق زیبا را

 ولی گر ترک شیرازی دهد دل را بدست ما

 در آن دم نیز شاید ما ببخشیمش بخارا را

حافظ در موسیقی ایرانی

بسیاری از آهنگسازان فارسی با الهام از اشعار حافظ یا بر روی اشعار او قطعاتی ساخته اند. همچنین بسیاری از خوانندگان فارسی نیز اشعار حافظ را اجرا کرده اند. از جمله محسن نامجو بر روی چند شعر حافظ مانند زلف، دل میرود، نامه و… هایده (آهنگ پدیده خوبان، موسیقی فرید ذوالند) و محمدرضا شجریان (آهنگ دل میرود ز دستم) ، محسن چاووشی و …

کارول شیمانوفسکی آهنگساز لهستانی نیز ترانه های عاشقانه حافظ را بر اساس ترجمه آلمانی اشعار حافظ سروده است.

فال حافظ

بسیاری از ایرانیان از دیوان حافظ برای فال گیری استفاده می کنند. خانواده های ایرانی معمولاً یک دیوان حافظ در خانه دارند و وقتی در عید نوروز یا یلدا دور هم جمع می شوند به طور تصادفی دیوان را باز می کنند و شعر آن صفحه را می خوانند. آنها معتقدند شعر موجود در آن صفحه در واقع با آنچه در آینده برای آنها اتفاق می افتد مطابقت دارد.

مقبره حافظ

آرامگاه حافظ

بیست سال پس از مرگ او، آرامگاهی (حافظیه) برای بزرگداشت حافظ در باغ مصلی شیراز  مرکز استان فارس برپا شد. مقبره حافظ در زمان شاه عباس صفوی بازسازی شد و در زمان زندیه سنگ مرمری بر مزار او گذاشتند. مقبره کنونی توسط آندره گدار، باستان شناس و معمار فرانسوی، در اواخر دهه 1930 طراحی شده است. او علاقه خاصی به فرهنگ و هنر ایران داشت و 32 سال از عمر خود را در ایران گذراند.

این مجموعه دارای 2 هکتار مساحت و دو حیاط شمالی و جنوبی است که با یک تالار از هم جدا شده اند. آرامگاه حافظ به‌ عنوان چهره‌ای مهم در فرهنگ و ادب پارسی که در سطح جهانی شناخته شده است، یکی از بناهای مهم شیراز است.

غیر از اهمیت حافظ، معماری آرامگاه و باغ او تاثیری بی نظیر بر شما می گذارد. باغی دلپذیر با فضایی سرشار از آرامش که مکانی رمانتیک برای دیدار عاشقان است. در واقع زیباترین قسمت سفر شما به شیراز زمانی است که در این مقبره خواهید گذراند. از نظر معماری هر قسمت از این مجموعه یک اثر هنری است.

خود مقبره را می توان نمادی از حقیقت زندگی یا خورشید واقعی دانست. حتی به همین دلیل است که نمی توانید مقبره حافظ را از بیرون ببینید. مقبره از داخل با رنگ های نمادین پوشیده شده است. آبی فیروزه‌ای را می‌ توان نماد بهشت، بنفش مایل به قرمز را شراب جاودانه، سیاه و سفید را شب و روز و در نهایت قهوه‌ای تیره را نماد مرگ دانست.

می توان تصور کرد که انسان پس از مرگ و دیدن واقعیت زندگی آرام می گیرد. بخش شمالی مقبره حافظ از نظر طراحی بسیار ساده‌ تر است که آرامشی را که پس از مرگ در انتظار هر انسانی است به ذهن متبادر می‌ کند. 8 در ورودی و خروجی دارد، آرامگاه نیز 8 ستون دارد. عدد 8 احتمالاً سال وفات حافظ یعنی قرن هشتم هجری یا هشت دروازه بهشت ​​را نشان می دهد.

مطالب بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا