زندگی نامه امام حسین از تولد تا شهادت[برای کودک و بزرگسال]
شرح زندگی نامه امام حسین
سلام سلام من رها پیروی هستم. امروز قراره زندگی نامه یکی از شاخص ترین مردان اسلام کسی که در ایثار و فداکاری الگو همه ما شیعیان است .کسی که جانش را بر سر نگه داشتن اسلام و ارزش های آن فدا کرد .
زندگی نامه امام حسین از تولد تا شهادت
امام حسین در سوم شعبان سال چهارم هجرت در مدینه دیده به جهان گشود. نام او را رسول خدا حسین نامید .و برای به دنیا آمدن او گوسفند قربانی کرد .مدت امامت ایشان ده سال بود .
در مدح حسین
او از اهل بیتی است که پیامبر اکرم آنان را به محبت به او سفارش کرده . و اورا سرور جوانان بهشت نامیده. او از کسانی است که آیه تطهیر در میان آنان نازل شده است .
او یکی از شبیه ترین افراد از نظر چهره به رسول خدا بود . و همواره به محبت و وفاداری به او دستور می داد .
روزی رسول خدا درحالی که حسین پسر رعنا و جوانی بود بر او گریست و گفت تو در سرزمین کربلا کشته می شوی .
امام حسین بعد از رحلت برادر بزرگش امام حسن مجتبی بهترین اهل زمین بود .
جانشینی حسین بعداز معاویه
از جمله بندهای صلح بین معاویه و امام حسن این بود . که بعداز امام حسن امام حسین جانشین ایشان شود. اما بعداز اینکه معاویه درسال ۶۰ هجری درگذشت پسرش یزید جانشین او شد و به والی خود در مدینه دستور داد که از همه از جمله امام حسین بیعت بگیرند.
امام حسین از بیعت با یزید خودداری کرد. او به مکه رفت ولی ناچار به ترک مکه شد . در این زمان مردمان کوفه که متوجه مهاجرت حسین از مدینه به مکه شدند. برای حسین نامه نوشتند که به کوفه بیاید آن ها از او حمایت خواهند کرد. اما امام حسین چون با توجه به تجربه خلافت پدرش علی از بی وفایی کوفیان مطلع بود .مسلم را فرستاد تا به لیوان نماینده ای از او اوضاع را بسنجد و بعد امام حسین و اهل بیتش به کوفه بیایند .با آمدن مسلم آن ها از او به شدن استقبال کردند و حمایتشان از امام حسین را اعلام کردند .
بی وفایی مردم کوفه
مسلم پیامی را به امام حسین فرستاد که کوفیان منتظر استقبال از امام شیعیان امام حسین (ع) هستند . با توجه به اینکه امام حسین (ع) کوفیان را از زمان پدر خود امام علی (ع) و برادر خود خوب میشناخت اما دعوت ایشان را لبیک گفت و به سمت کوفه رهسپار گشت.
اما به امام حسین در راه عراق خبر دادند که مردم کوفه بیعت خود را شکسته اند و علیه رسولش مسلم بن عقیل رضی الله برخواسته و مسلم را به شهادت رساندند.
سپاهیان یزید
ابن زیاد از ترس و دورویی مردم کوفه به نفع حکومت مستبد یزید استفاده کرد. کوفیان سست ایمان با پیشنهاد پول ایمان خود را فروختند و همه آنها لباس رزم به تن کردند . کار به جایی رسیده بود که آنهایی که خود برای امام نامه نوشته بودند لباس جنگ پوشیده و درمقابل ایشان ایستادند.
ابن زیاد حر ابن یزید را مأمور کرده بود که امام را تحت نظر خودش بگیرد از آن طرف عمر بن سعد به همراه با شمر فرمانده لشکریان کفر بودند . سر انجام ابن زیاد به حرابن یزید دستور داد که راه را بررسی بندند این درحالی بود که امام حسین در سرزمین بی آب علفی و به شدت سوزان کربلا قرار داشت .حر ابن زیاد راه را بر حسین بست.
روایت است که وقتی امام حسین به سرزمین کربلا رسید از خویشان خود پرسید اینجا کجاست و چه نام دارد؟ آنها پاسخ گفتند: کربلا ایشان فرمودند از اسب ها فرود آیید اینجا خیمه گاه ما و محل ریختن خون ماست و در اینجا قبر های ما واقع خواهد شد .
عبدالله ابن زیاد، در کوفه سی هزار جنگجو به رهبری عمرابن سعد برای جنگ با امام حسین آماده کرده بود . این درحالی بود که یاران امام حسین فقط ۷۰نفر بودند .
سپاهیان دشمن نیز خیمه های خودرا برپا کردند. سپاهیان دشمن با چهارهزار سرباز که هر لحظه به تعداد آنها افزوده میشد. در مقابل سپاه ۷۲ نفری امام حسین ایستادند.
عمر بن سعد در بیابان سوزان کربلا حتی آب را هم بر امام حسین بست.
سرانجام در ۱۰ محرم (روز عاشورا) لشکر یزید به فرماندهی عمربن سعد امام حسین و ۷۲ نفر از یاران با وفا ایشان را به شهادت رساندند و زن ها و بچها را به اسارت گرفتند.
جنگ امام حسین و یزید بر سر چه بود ؟
همانطور که در زندگی نامه امام حسین آماده است. یزید جانشین پدرش معاویه شد و در سال 680 بعد از میلاد خلیفه بعدی امویان در دمشق شد.
امام حسین، دومین فرزند امام، علی امام اول شیعیان، امام سوم شیعیان می شود.
امام حسین در این زمان از اعتراف به مشروعیت رهبری یزید بر جامعه اسلامی امتناع می ورزد.
یزید پسر معاویه خلیفه اهل دمشق به امام حسین دستور می دهد که از او اطاعت کند و به حقانیت خلافت او اعتراف کند. یزید به امام حسین دستور داد که او را خلیفه همه مسلمانان بخواند و به او احترام بگذارد. یزید پسر معاویه از خاندان اموی سزاوار لقب خلیفه نبود.
امام حسین از قبول حق خلافت یزید امتناع ورزید و او را خلیفه نامشروع خواند. بنابراین، امام حسین مجبور شد مدینه را که شهری در شبه جزیره عربی امروزی است، ترک کند و به سمت کوفه در عراق امروزی حرکت کند. امام حسین بر اساس دعوتهای دلگرمکنندهای که از مردم کوفه دریافت کرده بود، دریافته بود که در کوفه از او و مردمش استقبال میشود.
در اردوگاه امام حسین، همسران، فرزندان، خواهران، برادران و چند تن از دوستان و مریدان ایشان بودند. اردوگاه امام حسین در کربلا (بیابانی خارج از کوفه) تسخیر شد. بنی امیه (لشکر یزید) آب امام حسین و لشکرگاه یارانش را قطع کردند. محاصره ای که 10 روز به طول انجامید به دنبال آن. در ظهر روز دهم ، لشکر بزرگ یزید به اردوگاه کوچک امام حسین (ع) حمله کردند و همه آنها را وحشیانه کشتند. خود امام حسین را سر بریدند و سرش را به دمشق بردند تا دلیل مرگش به یزید نشان داده شود. خواهر شجاع امام حسین (ع) زینب، برادر بیمارش محمد و عده ای از یاران همگی دستگیر و به عنوان زندان جنگ به دمشق فرستاده شدند.
محرم و عاشورا
فاجعه در عاشورا نتیجه غم انگیز رویارویی امام حسین (ع) که نماینده عدالت و برائت بود. همراه با گروه اندک اهل بیت و یارانش با دشمنانش است. جنگ عاشورا در واقع نبرد خیر و شر یا عدالت در مقابل ظلم بود. در مقابل امام حسین، گروه زیادی از بنی امیه بودند که نماینده ظلم و ستم و ظلم بودند. فضای غم انگیزی که در نهایت به شهادت امام حسین و یاران و عزیزانش ختم شد. مردان یزید، حتی به اسب سفید محبوب امام حسین(ع) به نام ذوالجناح (به معنای صاحب دو بال) با شلیک تیرهای متعدد رحم نکردند.
امام حسین به عنوان نماد وفاداری و راستی در مقابل یزید پسر معاویه که مظهر ظلم و ستم است، مضمونی را در تاریخ مسلمانان ایجاد می کند که هر ساله با عنوان «عاشورا» در تاریخ جشن گرفته می شود.
از این رو، واقعه عاشورا برای هر مسلمانی یادآور ظلمی است که امام حسین و خاندانش به صورت فردی یا کل امت شیعه از آن متحمل شدند.
حسین نوه حضرت محمد (ص) در جنگ عاشورا کشته شد. اما مرگ او یک مرگ عادی نیست، بلکه «شهادت» است که جان دادن در راه دین و نجات دین اسلام است.
تعریف عاشورا
عاشورا در لغت به معنای روز دهم است و به روز دهم ماه محرم اطلاق می شود. کلمه ای که خود از «عشار» در عربی گرفته شده است. اساساً چون واقعه اصلی رویارویی لشکر کوچک حسین با لشکر بزرگ یزید در میدان نبرد کربلا در دهم محرم سال 680 میلادی رخ داد که امام حسین و قومش به ناحق قتل عام شدند.
سخنرانی امام حسین برای ۷۲ تن از یاران که او را ترک نکردند
آنگاه که اقامت امام حسین علیه السلام و اهل بیتش تا شب عاشورا ادامه یافت. شبی که دنیا چنین شب شگفت انگیزی را نخواهد دید. شبی که یقین پیدا کردند که با دشمنان درگیر خواهند شد و راهی برای بازگشت به کوفه یا مدینه یا مکه نیست .شبی که برای امام حسین علیه السلام آشکار شد که او و اهل بیت و یارانش به دست مردم فاسق کشته خواهند شد. پس شبانه یاران و اهل بیتش را در خیمه ای جمع کرد و طبق روایات اکثر کتب مغتل (برخی کتاب هایی که داستان کربلا و نحوه کشته شدن امام حسین و و یارانش را بیان میکند) به یارانش گفت:
«ای یاران من! این مردم (دشمن) با من کار دارند و می خواهند مرا بکشند. ای اهل بیت من! آمده اند تا مرا احاطه کنند. امشب به همه شما اعلام میکنم که عهدی را که با من بستهاید نادیده میگیرم. خداوند بهترین ثواب را به شما میدهد، راه صحرا باز است و میخواهم مرا ترک کنید و به زادگاه خود و اهل بیت خود بازگردید. اما هیچ کس برنگشت و همچنین کسی حتی ایستاده نبود و همه آنها محکم و استوار ماندند.
امام حسین (علیه السلام) فرمود: من بیعتتان را نادیده گرفتم پس چرا نمی روید؟ اصحاب و اهل بیت امام یکی یکی پاسخ دادند. حضرت عباس علیه السلام پاسخ داد: ای فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم! ما هرگز شما را تنها نخواهیم گذاشت.» همه همراهان به طور انحصاری پاسخ دادند. یکی از آنها گفت: اگر بیش از هفتاد بار مرا بکشند و تکه تکه کنند و خاکسترم را در اطراف بپاشند و دوباره زنده شوم تو را ترک نخواهم کرد.
صحابه دیگر گفت: ای فرزند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)! اگر مرا وادار کنند که در تمام بیابان ها پابرهنه راه بروم و مرا شکنجه دهند تا تو را ترک کنم. هرگز تو را رها نخواهم کرد.» عده ای از اهل بیت امام(ع) به او پاسخ دادند. وقتی امام حسین (علیه السلام) دید اهل بیت و یارانش راسخ و استوارند، این خطبه فرمود: «خدا را به بهترین تسبیح تسبیح می گویم و او را در سعادت و مصیبت حمد می کنم» پس حضرت زینب (علیه السلام) او را گریه کرد و گفت: ای کاش مرگ مرا فرا می گرفت و چنین روزی را نمی دیدم. ای کاش آسمان روی زمین می افتاد، کاش کوه ها پراکنده می شدند.» این جملات دختر امام علی (علیه السلام) نشان می دهد که این مصیبت برای اهل بیت امام حسین (علیه السلام) بسیار سخت و دلخراش بوده است.
حقایق عاشورا
حقایق زیادی در مورد عاشورا وجود دارد که پس از گذشت چندین قرن از آن زمان باقی مانده است. واقعیت این است که همدردی مسلمانان نسبت به این واقعه هنوز زنده است. عاشورا در ۱۰ روز اتفاق افتاد هفتم اکتبر سال 680 میلادی معادل دهم ماه محرم سال 61 هجری. اساس تقویم قمری عربی هجرت محمد پیامبر از مکه به مدینه (2 شهر در شبه جزیره عربی) است.
واقعیت اصلی در مورد عاشورا این است که مسلمانان شیعه هر سال و همزمان با آن، عزاداری شگفت انگیزی به نام عاشورا برگزار می کنند. مصائب امام حسین(ع) و خادمش را در نبردی نابرابر در صحرای کربلا به یاد می آورند. شخصیت قوی زینب، خواهر امام حسین، بانویی بسیار سخت گیر، که به عنوان اسیر جنگی در حضور یزید خلیفه به دمشق برده شد، واقعیت قابل توجه عاشورا است.۰
زینب به عنوان شخصیتی بسیار قوی در دربارش در مقابل چشمان یزید سخنانی تکان دهنده ایراد کرد و خشونت و بی عدالتی نسبت به برادر و پیروانش را محکوم کرد. تک تک جزئیات واقعه عاشورا به عنوان بخشی از عزاداری عاشورا در تعزیه پخش می شود که نمایشی ناب شیعه است. تعزیه نمایشی برگرفته از داستان عاشورا است و شباهت زیادی به اجرای تئاتر دارد.به جز در تعزیه که بازیگران نقش های واقعه عاشورا را بازی می کنند. در تعزیه یک نفر نقش زینب را بازی می کند و دیگری نقش یزید و بقیه را. گروه زیادی از عزاداران این اجراها را تماشا می کنند و گریه میکنند و عزا داری میکنند.
زندگی نامه امام حسین برای کودکان
امام حسین (ع) در روز سوم شعبان ، چهار سال پس از هجرت پیامبر (ص) در شهر مدینه به دنیا آمد.او دومین فرزند حضرت علی و فاطمه (ع) بود.وقتس خبر تولد تولد امام حسین (ع) به پیامبر رسید خوشحال شد و فرمود تا کودک را بیاورند.”اسماء”که خدمتکار خانه بود او را در پارچه آب سفید پیچید و خدمت پیامبر برد.سپس پیامبر (ص) نوزاد را بوسید،در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت.آنگاه فرشته وحی از آسمان فرود آمد و گفت:” ای پیامبر،خداوند بر تو سلام فرستاد و فرمود نام این کودک را ” حسین” بگذار.”
پیامبر حسین را بر روی پای خود می نشاند و به سینه می چسبانید. گاهی روی او را میبوسید و گاهی گردن و گلوی اورا بوسه می زد و می فرمود:” حسین از من است و من از حسین هستم.” هنگامی که حسین به سن شش سالگی رسید پیامبر خدا از دنیا رفت و از آن به بعد در کنار پدر بزرگوارش حضرت علی بود.
او در همه دردها و شادی ها علی (ع) را همراهی می کرد. و در اجرای حق و عدالت کوششها زیادی می نمود.حسین مانند سربازی فداکار از پدر مهربان خود اطاعت می کرد و همیشه یار و یاور او بود. بعد از شهادت علی پسربزرگ آن حضرت به امر خداوند به امامت رسید. هنگامی که امام حسن رهبری و هدایت مسلمانان را بر عهده گرفت.
معاویه که از دشمنان سرسخت علی بود با امام حسن نیز مخالفت های زیادی کرد. امام حسین در تمام مدتی که برادرش امامت و رهبری مردم را برعهده داشت. مانند یاوری دلسوز از امام حسن حمایت می کرد. او همیشه از او اطاعت می نمود. تا اینکه با دستور معاویه، امام حسن مسموم شد و به شهادت رسید.
پس از حسن حسین به امامت رسید .معاویه که از رهبری امام حسین هم ناراحت و خشمگین بود.سال ها به دشمنی های خود با آن حضرت ادامه داد تا اینکه عمرش به پایان رسید و مرد.یزید که پسرمعاویه بود . به همه مسلمانان گفت:” حالا که معاویه مرده، من امیر و رهبر شما هستم . پس یا با من بیعت کنید و یا اینکه کشته خواهید شد.” امام حسین نیز در جواب یزید فرمود :” یزید مردی شرابخوار کافر و بی ایمان است.” من هرگز با چنین کسی بیعت نمی کنم و زیر بار ذلت نمی روم .”
یزید که از امام حسین می ترسید و از مخالفت های او به خشم آمده بود .دستور داد تا آن حضرت و خانواده اش را در سرزمینی خشک و سوزان محاصره کنند. تا امام مجبور شود با یزید بیعت کند.نیروهای یزید ان حضرت را در منطقه ای بنام کربلا محاصره کردند و آب را بر خانواده رسول خدا بستند.لحظه به لحظه و روز به روز شرایط بر امام حسین سخت تر می شود. اما امام با یزید دست دوستی نداد و دوباره فرمود من زیر بار ننگ نمی روم . عمرسعد که فرمانده سپاهیان یزید بود .در نامه ای جواب امام را برای یزید فرستاد.
هنگامی که از جواب امام حسین آگاه شد.نامه ای به عمر سعد نوشت و به او گفت :”حسین و بچه های او را بکش، خانواده او را اسیر کن،مگر آنکه با ما بیعت کند.” سرانجام در روز دهم محرم سال شصت و یک هجری جنگ سختی میان حق و باطل آغاز شد. یزیدیان تمام اصحاب و یاران امام حسین را وحشیانه کشتند،خانواده اش را اسیر کردند و آن حضرت را تشنه و تنها به شهادت رساندند. امام حسین شهید شد اما حق از بین نرفت و تا امروز یاد او در دل های ما زنده است.