زندگی نامه سردار سلیمانی همراه با همه ناگفته ها درباره او
امروز با شرح زندگی نامه سردار سلیمانی سردار دلها شهید نام آشنا کشورمون درخدمتتونم.
نظر سردارسلیمانی درباره دفاع مقدس
“میدان نبرد بهشت گمشده بشریت است، بهشتی که در آن اخلاق و رفتار انسانی در بالاترین حد خود قرار دارد، یکی از انواع بهشت که مردم تصور میکنند درباره نهرها، دوشیزگان زیبا و مناظر سرسبز است. اما نوع دیگری از بهشت وجود دارد، “میدان جنگ”
شهید قاسم سلیمانی
میان متنیمتن
تاریخ تولد سردار سلیمانی و سردار اهل کجا بود؟
قاسم سلیمانی متولد ۲۰ اسفند ماه سال ۱۳۳۵ در شهرستان اُبرا است. نطقه ای در جنوب شرق ایران و نرسیده به مرزهای افغانستان. آبراه شهری از توابع استان کرمان است.
وقتشه بخونی
زندگی نامه سردار سلیمانی از کودکی تا شهادت
در سال 1336 در روستای رابرد در کوه های استان کرمان، منطقه ای در جنوب شرقی ایران و نرسیده به مرزهای افغانستان و پاکستان به دنیا آمد. در کرمان، سیاست های قبیله ای به طور سنتی بسیار بیشتر از هر فرمان مرکزی مورد قبول بود. به دلیل اصلاحات ارضی ناموفق که توسط شاه به عنوان بخشی از «انقلاب سفید» معرفی شد.
انقلاب سفید چیست؟
در انقلاب سفید هر مالک زمین کشاورزی، حداکثر می تواند مالک یک روستا باشد .او موظف است بقیه املاک خود را به شاه بفروشد .شاه نیز با قیمت خیلی پایین به کشاورزان میفروشد در نتیجه باعث ایجاد طبقه ای از کشاورزان مستقل میشود.
خانواده سلیمانی هم درگیر این ماجرا شدند پدر سلیمانی کشاورز بود. حدود 9000 ریال به دولت پرداخت. این بدهی که در آن زمان فقط حدود صد دلار بود، به نظر می رسد که خانواده را به مرز نابودی کشنده رسانده است.
سردار سلیمانی چرا مدرسه را ترک کرد؟
به منظور کمک به پرداخت بدهی، سلیمانی در 13 سالگی مدرسه را ترک کرد. سلیمانی در خاطرات کوتاهی از ترک خانه با یکی از اقوام جوان خود به نام احمد سلیمانی که در وضعیت مشابهی بود،نوشت.
“در شب، ما نمیتوانستیم با این غم بخوابیم با غم این که ماموران حکومت برای دستگیری پدران ما آمده اند. آنها با هم به کرمان، نزدیکترین شهر، سفر کردند تا بدهی خانواده خود را تسویه کنند. مکان ناخوشایند بود.
او نوشت: « ما سیزده سال داشتیم و بدنهایمان خیلی ریز بود، هر جا میرفتیم، ما را استخدام نمیکردند. بعد از هشت ماه آنقدر پول پس انداز کردیم که به خانه ببریم.اما زمستان خیلی سرد و پر از برف بود به آنها گفته شد که دنبال یک راننده محلی به نام پهلوان “قهرمان” بگردند که مردی قوی بود که می توانست گاو یا خر را با دندان بلند کند. در طول رانندگی، هر وقت ماشین گیر می کرد، «جیپ را بلند می کرد و کنار می گذاشت!». او به پسرها میگوید: «این سنی است که باید شما کودکی باشید و بازی کنید، نه اینکه در یک شهر غریب کارگری کنید. تف به زندگی ای که برای ما ساخته اند!»
شروع فعالیت های سردار سلیمانی از کجا بود؟
زمانی که انقلاب اسلامی در سال 1357 شتاب می گرفت، سلیمانی تکنسین سازمان آب شهرداری شده بود.در واقع سردار سلیمانی و دیگر رهبران نسل او تحت تأثیر جنگ وحشیانه ایران و عراق در دهه 1980 شکل گرفتند، درگیری بی رحمانه و سلاح های شیمیایی که برخی آن را با ویرانی های جنگ جهانی اول مقایسه کردند. نزدیک به یک میلیون نفر از هر دو طرف جان باخت و سردار سلیمانی بیشتر آن جنگ را در خط مقدم گذراند.
رایان سی کراکر، سفیر سابق آمریکا در عراق، زمانی در مصاحبهای گفت: «برای قاسم سلیمانی، جنگ ایران و عراق واقعاً تمام نشد».
تلاش سلیمانی به برتری در عراق ریشه در انقلاب اسلامی 1979 دارد که شاه را سرنگون کرد و ایران را به عنوان یک دولت اسلامی شیعه بنیادگرا معرفی کرد. قبل از آن زمان، سلیمانی جوان علاقه چندانی به سیاست نشان نداده.
سردار سلیمانی در جوانی نشانه های کمی از جاه طلبی از خود نشان می داد. به گفته علی الفونه، کارشناس ایران در بنیاد دفاع از دموکراسی ها، سلیمان تحصیلات دبیرستانی داشت و در اداره آب شهرداری کرمان کار می کرد. اما، دوران انقلاب بود و ناآرامی های کشور خود را احساس می کرد. سلیمانی دور از محل کار، ساعتها در یک سالن ورزشی محلی به وزنهبرداری سپری میکرد که مانند بسیاری از کارهای دیگر در خاورمیانه، تمرینات بدنی و الهامبخش روحیه رزمنده بود. او در ماه رمضان درخطبههای خطیب دورهای به نام حجت کامیاب از دستیاران امام خامنهای شرکت کرد و در آنجا بود که از احتمال وقوع انقلاب اسلامی الهام گرفت.
در سال 1979، زمانی که سلیمانی بیست و دو ساله بود، شاه به قیام مردمی به رهبری آیتالله روحالله خمینی به نام اسلام سقوط کرد. سلیمانی در شور و شوق به سپاه پیوست. او راه خود را پیدا کرده بود.
دوره آموزش شهید حاج قاسم سلیمانی
سردار سلیمانی آموزش کمی دید، شاید فقط یک دوره چهل و پنج روزه، اما به سرعت پیشرفت کرد. به نظر میرسد او باید کسی را تحت تأثیر قرار داده باشد، و نظر شخصی را با استعدادش به خودش جلب کرده باشد.زیرا بلافاصله پس از اتمام آموزش اولیه، او مربی نیروهای جدید شد.این درست همان لحظه ای بود که قاسم سلیمانی سیر صعودی چشمگیر خود را آغاز کرد.
کارهای مهم او در آشفتگی های پس از انقلاب اسلامی آغاز شد. زمانی که سلیمانی به عنوان یک پاسدار جوان به شمال غرب ایران اعزام شد. جایی که او در سرکوب قیام قومی کردها کمک کرد .
مأموریتی داخلی که تا امروز به عنوان یک نشان افتخار تلقی می شود.هنگامی که انقلاب هجده ماهه بود، صدام ارتش عراق را به سراسر مرز ایران فرستاد تا بتواند از هرج و مرج داخلی استفاده کند. اما چه بسا، این تهاجم رهبری آیت الله خمینی را محکم کرد و مردم کشور را متحدتر کرد.شروع یک جنگ ریشه دار وحشیانه توسط عراق. سردار سلیمانی هم بیکار ننشسته و با یک کار ساده به جبهه اعزام شد تا آب سربازان رزمنده را تامین کند. اما کار به همین جا ختم نشد. او در سال 2005 در مصاحبهای گفت: “من در یک مأموریت پانزده روزه وارد جنگ شدم و تا آخر ماندم.”
جنگ ایران و عراق
سردار سلیمانی در طول جنگ تقریباً در تمام بخشهای جبهه خدمت کرد. از حمله به کردستان عراق در سال 1987، که طی آن نیروهای صدام به گردان وی با سلاحهای شیمیایی حمله کردند، تا لشکرکشی به سمت شبهجزیره الفاو. در آوریل 1988،عملیات او باعث شد آتش بس سریع تر صورت گیرد.
سردار سلیمانی در عملیات والفجر۸ کربلای ۴ و کربلای ۵ فرمانده عملیات بود . که کربلای ۵ جزو تأثیر گذارترین عملیات های دوران جنگ ایران و عراق بود.
سردار سلیمانی به دلیل رفتار خوب با مردان تحت فرمان خود شهرت پیدا کرد. او عادت داشت که از پشت خط ماموریت با مواد غذایی برای مردانش برگردد.بر طبق زندگی نامه سردار سلیمانی برای قدردانی از تاثیرگذاری او، او را به عنوان سرپرست تیپی از کرمان به همراه مردانی از سالنهایی که وزنهبرداری میکرد، انتخاب کردند .
ارتش ایران کشته های زیادی داده بود شرایط سخت بود .سردار قبل از فرستادن افراد خود به جنگ، هر یک را در آغوش می گرفت و در سخنرانی ها با او خداحافظی می کرد.از سربازان شهید تجلیل می کرد و از آنها طلب آمرزش می کرد. این افسر سابق سپاه پاسداران از دیدن سلیمانی در سال 1364، پس از نبردی که تیپ وی متحمل کشته و زخمی های زیادی شده بود، به یاد می آورد. او در گوشه ای از چادر تنها نشسته بود، بسیار ساکت بود و به افسرانی که از دست داده بود فکر میکرد.
در یکی از این میادین جنگ حاج قاسم هم مجروح شد . اما طاقت نیاورد و به محض بهبودی مجدد به خط مقدم جبهه برگشت.
جنگ ایران و عراق یکی از بزرگترین و طولانیترین جنگهای متعارف بیندولتی از زمان پایان جنگ کره در سال 1953 بود. حداقل نیم میلیون نفر جان خود را از دست دادند و میلیونها نفر دیگر مجروح شدند.
برخورد با گروهک های مواد مخدر
پس از پایان جنگ با عراق در سال 1988، سلیمانی به کرمان بازگشت تا با گروههای مواد مخدر که نظم منطقه را تهدید میکردند، جنگ کند. این یک کارزار خونین بود. اما در عرض سه سال، نیروهای تحت فرماندهی سلیمانی استان را آرام کردند و ساکنان آن منطقه ساکن اقدامات مثمر ثمر ایشان بودند. به گزارش مشرق نیوز، مردم کرمان و استان سیستان و بلوچستان همچنان دوران حضور قاسم سلیمانی در شرق و جنوب شرق کشور را از امن ترین دوران می دانند.
انتخاب شهید قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده نیروی قدس
او رهبری لشکر 41 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با نام مستعار «ثارالله» را برعهده داشت. سردار سلیمانی به عنوان رئیس سپاه قدس منصوب شد.انتخاب شهید قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که همزمان با ظهور طالبان در افغانستان بود، تصادفی نبود.
سلیمانی به این دلیل انتخاب شد که به عنوان اهل یکی از روستاهای کوهستانی کرمان، شناخت دقیقی از سازوکارهای سیاسی در جوامع قبیله ای به طور عام و افغانستان به طور خاص داشت. او همچنین به دلیل تجربه ای که در طول جنگ داخلی در مناطق کردنشین ایران داشت، گزینه مناسبی بود، زیرا از او انتظار می رفت در افغانستان هم مثل زمانی که خود کشور درگیر جنگ داخلی بود،(در مناطق کردنشین) فعالیت کند.
علاوه بر این، سلیمانی از سال 1988 تا زمان انتصابش به عنوان فرمانده سپاه قدس، سابقه ای استثنایی از جنگ با عراق و مبارزه موفق با گروه های مواد مخدر در نزدیکی مرز ایران و افغانستان داشت.
بنظر من و با توجه به گفته هایی که از گذشته سردار سلیمانی گفته شد:
درک حال سلیمانی بدون شناخت گذشته او ممکن نیست.
او در ایجاد صلح بین گروهای مختلف دینی عالی بود
سردار سلیمانی در ارتباط و صلح بین گروهای شیعه وسنی واحزاب سیاسی در سراسر منطقه بسیار عالی بود. او همچنین بین ایران و سوریه اتحاد ایجاد کرد. حافظ اسد تنها رهبر عرب بود که از تهران حمایت کرد.
او نیروی قدس را به سازمانی با قدرت فوق العاده تبدیل کرده است. او نیروی قدس را بر اساس کشورهایی که در آن فعالیت می کرد به بخش های جداگانه تقسیم کرد.
هر بخش یک فرمانده داشت که به سلیمانی پاسخگو بود. او پنج شعبه با تمرکز بر اطلاعات، مالی، سیاست، خرابکاری و عملیات ویژه ایجاد کرده بود. آنها تحت عنوان شورای فرماندهی با حاج قاسم سلیمانی در راس آن با یکدیگر تعامل داشتند.
سردار سلیمانی پس از فرماندهی چه کرد؟
پس از فرماندهی، روابط خود را در لبنان، با مغنیه و حسن نصرالله، رئیس حزب الله، تقویت کرد. تا آن زمان، ارتش اسرائیل به مدت شانزده سال جنوب لبنان را اشغال کرده بود و حزب الله مشتاق کنترل این کشور بود، بنابراین سلیمانی نیروهای سپاه قدس را برای کمک فرستاد.
کراکر گفت: «آنها حضور بزرگی داشتند . آموزش، مشاوره، برنامه ریزی. در سال 2000، اسرائیلیها از حملات بیامان حزبالله عقبنشینی کردند. موفقیت سپاه باعث شهرت سپاه به عنوان متخصص در جنگ نامتقارن شد. او نیز افزود که این یک پیروزی برای شیعیان تلقی می شود.
“نمونه دیگری از این که چگونه کشورهایی مانند سوریه و ایران می توانند بازی و جنگی طولانی را انجام دهند.” از آن زمان، رژیم به انواع گروههای اسلامگرای مبارز و مخالف متحدان آمریکا در منطقه کمک کرده است.مانند عربستان و بحرین. این کمک نه تنها به شیعیان، بلکه به گروههای سنی مانند حماس نیز رسیده است که به تشکیل مجمعالجزایری از ائتلافهایی که از بغداد تا بیروت امتداد دارد، کمک میکند.
یک دیپلمات غربی در بغداد گفت: «هیچ کس در تهران یک طرح جامع برای مقاومت نداشت، اما فرصتهایی فراهم شد. که در هر مورد، سلیمانی باهوشتر، سریعتر و دارای منابع بهتر از هر کس دیگری در منطقه بود. او با درک فرصتها، به آرامی اما مطمئن آن فرصت را به بهترین نحو ساخت.»
با فرماندهی سلیمانی، ایران به تنها کشوری در منطقه تبدیل شد که قادر به مهار افراط گرایی شیعه و در برخی مواقع رادیکالیسم سنی نیز بود. نبوغ او در پر کردن شکافهای فرقهای به ایران برتری نامتقارن عظیمی نسبت به رقیبای بزرگ عرب و سنی خود در خلیج فارس و عربستان سعودی داده است.
سلیمانی و ترک عراق توسط سربازان آمریکایی
سلیمانی در سال 2010 نقش مهمی در اطمینان از اینکه آمریکایی ها هیچ نیرویی در عراق باقی نمی گذارند داشت.
نورالمالکی، نخست وزیر که مرتباً با سلیمانی در ایران ملاقات می کند، گفت که این ژنرال در هشت سال گذشته تنها یک بار به عراق سفر کرده است. او او را فردی «آرام و معقول و بسیار مؤدب» توصیف میکند. وقتی با او صحبت می کنید ساده است. شما نمی دانید که او چقدر قدرتمند است بدون اینکه پیشینه اش را بدانید. قدرت او مطلق است و هیچ کس نمی تواند این را به چالش بکشد.
داعش در سوریه و حمایت سردار سلیمانی
در اواخر سال 2011، با افزایش درگیری در سوریه، ایران برای دفاع از بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، قدم برداشت. اسد پیرو مذهب علوی، شاخه ای از تشیع است. برخی از فرماندهان شبه نظامیان شیعه عراقی اذعان دارند که دفاع از اسد ناپسند بوده است.
اما آنها استدلال میکنند که جنگ در سوریه به دلایل منطقهای گستردهتر، یعنی مبارزهای که ایران و متحدانش علیه اسرائیل انجام میدهند، ضروری بود. مشارکت گسترده نیروی قدس در تلاش برای حمایت از بشار اسد، رئیس جمهور تحت محاصره سوریه، برای حفظ خط مقاومت، نام این نیرو و فرمانده آن، سلیمانی را از سایه خارج کرد. یکی از رهبران سابق عراق گفت: «سلیمانی به ما گفت که ایرانیها هر کاری که لازم باشد برای اسد انجام میدهند، ما شبیه آمریکاییها نیستیم.ما دوستانمان را رها نمی کنیم”